داستان طنز غریق نجات
فرهاد و هوشن هر دو
بیمار یک آسایشگاه روانى بودند
یکروز همینطور که در کنار استخر قدم مى زدند
فرهاد ناگهان خود را به قسمت
عمیق استخر انداخت و به زیر آب فرو رفت...
ادامه داستان در ادامه مطلب
منبع : کیانی چت
ادامه مطلبفرهاد و هوشن هر دو
بیمار یک آسایشگاه روانى بودند
یکروز همینطور که در کنار استخر قدم مى زدند
فرهاد ناگهان خود را به قسمت
عمیق استخر انداخت و به زیر آب فرو رفت...
ادامه داستان در ادامه مطلب
منبع : کیانی چت
ادامه مطلبنذر کرده بود درس دکتری اش که تمام شد
یکی دو سالی را در یک منطقه محروم طبابت کند
حالا درسش تمام شده بود و برای خودش دکتری !
روستای دور افتاده ای را انتخاب کرد
بار و بندیل را بست و عازم آنجا شد...
ادامه داستان در ادامه مطلب
منبع: داستانکده
ادامه مطلبﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﯾﻪ ﺩﺍﻧﺸﺠﻮﯾﯽ ﻭﺍﺳﻪ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﻏﺬﺍ ﻣﯿﺮﻩ ﺳﻠﻒ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ
ﻭﻟﯽ ﻣﺴﺘﻘﯿﻢ ﻣﯿﺮﻩ ﺳﺮ ﻣﯿﺰ ﺍﺳﺎﺗﯿﺪ ﻭ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺭﻭﯼ ﺍﺳﺘﺎﺩ
ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﻣﯿﺸﯿﻨﻪ ﻭ ﺷﺮﻭﻉ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﺑﻪ ﻏﺬﺍ ﺧﻮﺭﺩﻥ.
اﺳﺘﺎﺩ ﺗﺎ ﺍﯾﻦ ﺻﺤﻨﻪ ﺭﻭ ﻣﯿﺒﯿﻨﻪ ﻋﺼﺒﺎﻧﯽ ﻣﯿﺸﻪ ﻭ ﻣﯿﮕﻪ:
ادامه داستان در ادامه مطلب
منبع : معین چت
ادامه مطلب