داستان وحشتناک درباره دخترکی در کنار جاده
شنبه شانزدهم اردیبهشت ۱۳۹۶، 4:32
ساعت حدود دو نیمه شب بود
و من که تازه از مهمانی دوستم آمده بودم
مشغول رانندگی به سمت خانه بودم
من در «بیگو» واقع در شمال جزیره «گوام» زندگی می کنم
از آنجایی که به شدت خواب آلود بودم. ضبط
ماشین را روشن کردم تا احیانا خوابم نبرد ...
ادامه داستان در ادامه مطلب
ادامه مطلب
نویسنده:
!!☆farzad☆!!